فرنیافرنیا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

...Baby's loading

این روزهای دخترک

سلام به فرنیا خانم و دوست جونی های اندک وبلاگ دیر آپدیت دخترکم.  تنها نگهداری کردن از یه نی نی ِ سی و چهار روزه تا جالا که برا خودش خانمی شده و شش ماه و نیمه ست در کنار شیرینی های غیر قابل انکار سختی های غیر قابل درکی هم برام داشت. اونقدر که حالا تو بیست و سه وهشت ماهگی احساس می کنم جقدر شکسته شدم، الان باید علامت تعجب بذارم؟ به گمونم نه. از جمله پیشرفت های شما باید به بابا، ام و آب گفتن اشاره کنم. به فول پسرخاله حسین به مامان که می رسی میزنی کانال عربی :دی شما از بدو تولد دانم در حال سفر بودی تهران-قم/قم-تهران. چرا فم؟ فرنیا زندگی با آدم خیلی مذهبی هارو خدا نصیب گرگ بیابان نکنه. حالا من مایلم که برگردیم تهران با اون همه ش...
22 تير 1393

داری میای!!

سلاااام به سرکار خانم خودم. چطوری دخترک ِ ماهم؟  امروز خانم دکتر خبر های خوب خوبی داد.معاینه لگن داشتم گفت حسابی برا زایمان طبیعی آماده ای و  احتمالا زودتر از موعد فارغ میشی  انگار تصمیم گرفتی زودتر بیای پیشمون!    دحترم حالا معنای اون همه فشار که به رحمم می آوردی و کشف کردم! کلک می خوای زود به دنیا بیای که چی؟ الان فقط دختر ِ خود ِ خودمی،  پاره ی تنم، بزرگ ترین عضو بدنم! اگه بیای چجوری ببنیم بغل ِ یکی دیگه باشی؟ درست مثل اینکه دستم و قطع کنن و دست به دست بچرخونن و باهاش حرف بزنن و ...  مامان خودخواهی نیستم، لااقل دارم نمرین می کنم نباشم، من می دونم که تو یه انسان مستقلی، ...
11 ارديبهشت 1393

ماهگرد چهارم

می گویم: م، مــ، مـااا، مـــامــــااا  نگاه شیرین نه، خیلی شیرینت را می دوزی به لب هام ابروها را بالا می دهی و با لبخندی ملیح می گویی: آنگی!  :)))) 93/2/1   +امروز ماهگرد چهارم، از روز هایی که جبری به نام استامینوفن چماق به دست بالای سرمان ایستاده هیچ خوشم نمی اید.
6 ارديبهشت 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ...Baby's loading می باشد